From the recording Forbidden Harmonies 2

Binaural 3D Immersive Audio
Produced by: Majorhitrecords Inc.
Executive Producer and Arranged by: Art Tawanghar
Composed and performed by: Sohrab Mohammadi
Share Jan
No one knows who Share Jan was, but we know that he had a lover who was very upset and played a song that still burns with him over the years. Burning from love, burning from pain, burning that every human being from anywhere in the world understands it, whether it is Persian, Chinese or Norwegian.

I am a guest in the language of music and I invite you to this beautiful song of homelessness with a modern arrangement of Khorasani music:
It is said that in the days of the period in the previous pages of Iranian history, when the hardship and coldness of the invasion of the invading tribes in the north of Khorasan, the heat of the Illyrian presence of the people of our land cools down. On the day when the mistress of Our story was separated from "Yarash" on this side of the road, it was the fire of love that brought the burning of this separation to the peak of the cold sky alone and shed a ray of it on the heart of a part of Khorasan. The ray that flowed from his heart to his tongue, like the lightning of a sword towards the aggressor, addresses the path and glorifies the times that have separated him from his yoke.



کسی نمی‌داند شاره جان چه کسی بود اما می‌دانیم که عاشقی داشت سخت دل‌شکسته و نوایی نواخت که هنوز با گذشت سالیان سوزش را با خود به همراه دارد. سوزی از سر عشق، سوزی از سر درد، سوزی که هر انسانی از هرجای دنیا که باشد آن را می‌فهمد، چه فارسی‌زبان باشد چه چینی چه نروژی.
بله زبان‌های دیگری هستند جز زبان کلمات، زبان‌هایی با کلماتی دیگر که گاه با تصویر، موسیقی، نگاه و گاه با سکوت صحبت می‌کنند.
روزهایی هست که کلمات خسته‌اند، کز می‌کنند و گوشه‌گیر می‌شوند، می‌خواهند که فقط نگاه کنند، بشنوند و و سکوت کنند، برای من این روزها فقط موسیقی و دوربین و کفش‌هایم به دادم می‌رسند. کتانی‌هایم را پا می‌کنم، دوربینم را می‌اندازم در کوله‌ام و گوشی موبایلم را پر کنم از آهنگ‌هایی که عاشقشان هستم. هدفن به گوش راه می‌افتم در این شهر و به درخت‌های خشکیده و گل‌های تازه و آسمان آبی و زباله‌های همه جا پر شده، زشتی و زیبایی‌هایش می‌رسم و از خودم دور می‌شوم، از کلمات، از این خودآگاه سرسخت...

مهمان می‌شوم به زبان موسیقی و مهمانتان می‌کنم به این نوای زیبای بی‌نوایی با تنظیمی مدرن از موسیقی خراسانی:
می‌گویند در روزهای دور‌ در صفحات پیشین‌ تاریخ ایران، زمانی که سختی و سردی هجوم‌ اقوام‌ متجاوز به شمال خراسان گرمای حضور ایلیاتی مردمان سرزمینمان را به سردی می‌کشاند. در روزی که معشوقه داستان ما در آن سوی راه‌ از یارش در این سوی راه جدا افتاد، این آتش عشق بود که سوز این جدایی را به اوج‌ آسمان سرد تنهایی کشاند و‌ پرتویی از آن را بر قلب بخشی خراسانی افکند.
پرتویی که از قلبش بر زبانش جاری شد و‌ همچون برق شمشیری رو به سوی متجاوز، راه را خطاب قرار می دهد و‌ شکوه از روزگار می‌کند که او را از یارش جدا کرده.



شاره جان قصه غم انگیز از دست دادنِ معشوقه ای به اسمِ “شاره” در روزهای دور‌ در صفحات پیشین‌ تاریخ ایران، زمانی که سختی و سردی هجوم‌ اقوام‌ متجاوز به شمال خراسان گرمای حضور ایلیاتی مردمان سرزمینمان را به سردی میکشاند را نشان می دهد. تنظیم از مجتبی ابوالقاسم پور


ترجمه آهنگ شاره جان(شاری جان):
من که امروز غمگین و ناراحتم، ای جان، شاره جان
چشم و ابروت رو، ای جان، ببینم شاره جان
خودم رو از کجا، ای جان، به تو برسونم، شاره جان
زخم دل رو درمان کن

من همیشه اینجا نمی آیم، ای جان، شاره جان
این حرفها رو باور نمی کنم، ای جان، شاره جان
زخم دل رو درمان کن
امروز که گفتن یار رو دادن
تا به چشم نبینم، به حرف باور نمی کنم
.
.
بخشی لقبی است که به برخی از نوازندگان دوتار در شمال خراسان و ترکمن‌صحرا داده می‌شود.
سهراب محمدی به عنوان یک بخشی با اتکا به حافظه‌ی قوی خویش ترانه ها را که ریشه در فرهنگ و تاریخ و حافظه‌ی قومی مردم خراسان دارد با آواز و دوتار خویش اجرا می کند.